Accessibility Tools

    Translate

    Breadcrumbs is yous position

    Blog

    DirectDemocracyS Blog yours projects in every sense!
    Font size: +
    1 hour and 5 minutes reading time (12949 words)

    سیاست قدیمی

    صحبت در مورد تمام سیاست های قدیمی، در یک مقاله واحد و بسیار طولانی، غیرممکن و حتی دشوار خواهد بود.

    ما روی برخی از احزاب تمرکز خواهیم کرد که دارای ایدئولوژی هایی بودند که در واقع به دلیل شرارت مردم به طور کامل عملی نشد، اما به برخی اجازه دادند که قدرت و امتیازات زیادی به دست آورند که لیاقت آن را نداشتند. متوجه شده اید که ما، در این مرحله، در مقالات عمومی خود، در وب سایت رسمی خود، DirectDemocracyS، به سختی در مورد شخصیت های سیاسی فردی صحبت می کنیم، ترجیح می دهیم، در مراحل اولیه، بیش از همه بر روی نیروهای سیاسی فردی تمرکز کنیم. به طور کلی، اما در زمان مناسب، مقالات ما حاوی اسامی، و اشتباهات هر حزب سیاسی و هر شخصیت سیاسی خواهد بود. و همه متوجه شده اند که ما خود را به چند ملاحظات کلی مختصر محدود می کنیم؛ برای جزئیات، باید منتظر مقالات خاص باشید.

    در مرحله قاره ای، ملی، ایالتی و محلی، بر اساس تقسیمات مختلف اداری، و بنابراین، در مرحله جغرافیایی و سرزمینی، به تفصیل در مورد همه احزاب سیاسی و در مورد تک تک نمایندگان سیاسی هر یک صحبت خواهیم کرد. منطقه جغرافیایی. گروه های مطالعاتی ما روی خط مشی قدیمی کار کامل و مفصلی انجام می دهند.

    کسانی که ما را می شناسند می دانند که ما دوست نداریم در مورد دیگران "بد" صحبت کنیم، برای به دست آوردن اجماع، فقط این کار را انجام می دهیم تا به همه بفهمانیم که حجم زیادی از بی عدالتی ها و اشتباهاتی که هرگز مرتکب نمی شویم. دلیل ساده این است که در DirectDemocracyS، ما آفریده شدیم و از اولین ثانیه زندگی‌مان تصور می‌شدیم که کامل باشیم. مانند اغلب اوقات به ما نگویید که کمال وجود ندارد. شما اشتباه می کنید. اگر کسی که یک پروژه سیاسی ایجاد می کند، در تمام فعالیت های خود، اول از همه به خیر و صلاح کل مردم جهان فکر کند، همیشه از خود بپرسد که آیا هر یک از انتخاب های ما به نفع همه است، کمال کامل و خطاناپذیر می شود. کمال با هرگز تلاش نکردن، و به هر دلیلی، به نفع یا ترجیح دادن کسی با آسیب رساندن به دیگری ایجاد می شود.

    ما در DirectDemocracyS، سیاست را وسیله‌ای برای حل مثبت همه مشکلات همه مردم می‌دانیم و نه کسب پول، ثروت و قدرت. اگر پول، ثروت و قدرت داشته باشیم، با سخت کوشی خود، آن را با هرکسی که به ما بپیوندد تقسیم می کنیم و برای خیر و صلاح همه استفاده می کنیم. سایر نیروهای سیاسی قدرت و ثروت را تنها با تعداد کمی تقسیم می کنند، در حالی که ما هوشمندانه با هرکسی که به ما می پیوندد، به نفع کل جمعیت کار می کنیم. این روش ما باعث دلسردی و تردید عده‌ای بخیل، خودخواه و حریص از پیوستن به ما شد که ترجیح می‌دهند ثبت نام نکنند و با ما شروع به همکاری نکنند، اگر هرگز نتوانند برای خود، اقوام و دوستان خود مزایا و مزایایی به دست آورند. . آیا می توانیم رازی را به شما بگوییم؟ برای ما این برخورد آنها بسیار مفید و انصافاً بسیار خوشایند بود. همراهی نکردن افراد بخیل، خودخواه و حریص باعث خوشحالی ما می شود و به شما قسم می خورم که اگر به ما بپیوندند، اگر لیاقت نداشته باشند، شانسی برای گرفتن نقش های مهم نخواهند داشت.

    تنها فایده ما در DirectDemocracyS در تجزیه و تحلیل دقیق کل تاریخ سیاست، دیدن اشتباهات دیگران و روش های اشتباه همه احزاب مختلف سیاسی و تک تک نمایندگان سیاسی و آموختن از آنها بود. اشتباهات بسیار جدی، اجتناب از انجام کارهای مشابه، در نتیجه متفاوت شدن، و قطعا بهتر شدن. در DirectDemocracyS به دنبال گناه، عیب و خطا نباشید، ما تازه در ابتدای راه هستیم و اگر اشتباهات کوچک و قابل رفعی مرتکب شویم، اولین کسانی هستیم که آنها را پیدا می کنیم، آنها را می پذیریم و آنها را حل می کنیم.

    اگر کل این مقاله را با دقت زیاد، با ذهنی باز، حتی چندین بار بخوانید، متوجه خواهید شد که برای ما، ایجاد چیزی بهتر، منصفانه تر و منصفانه تر، در مقایسه با هر چیزی که می توانید در موارد دیگر پیدا کنید، دشوار نبود. نیروهای سیاسی و ما به شما تضمین می‌دهیم که هرگز نمی‌توانیم بدتر از کسانی که قبل از ما بودند انجام دهیم، و هیچ کس هرگز نمی‌تواند یک پروژه سیاسی بهتر از پروژه ما ایجاد کند. DirectDemocracyS به لطف مشارکت در ایده ها، پروژه ها و ابتکارات مشخص هر فردی که به ما می پیوندد، تکامل می یابد، رشد می کند و همیشه بهبود می یابد. کسانی که برای مدت طولانی ما را دنبال می کنند، متوجه تکامل مداوم ما شده اند، که همیشه باعث پیشرفت ما می شود.

    ما خودمان را به ملاحظات کلی محدود می کنیم که مثل همیشه بر اساس حقیقت و حقایق غیرقابل انکار است. برای هر جمله یا کلمه، می‌توانیم یک مقاله بنویسیم تا هر مفهومی را به خوبی توضیح دهیم و هر حرفی را که می‌گوییم انگیزه دهیم.

    از همان لحظه اول شروع به توجیه نیروها و آرمان های سیاسی نکنید که خیلی دوستشان دارید. دنیا مشکلات زیادی دارد، زیرا مردم اشتباهات را توجیه می‌کنند و دروغ‌ها، کلاهبرداری‌ها، برنامه‌ها و وعده‌هایی را که احزاب سیاسی آن‌ها و نمایندگان مختلف سیاسی در طول زمان انجام داده‌اند، بدون احترام می‌پذیرند. یک نصیحت از طرف ما اگر فقط یک بار کسی که به او اعتماد داشتید به شما خیانت کرد و به تمام وعده هایش عمل نکرد، دیگر اعتماد نکنید و تغییر کنید. این ذهنیت یعنی نبخشیدن دروغ و خیانت برای همه چیز جواب می دهد. برای مطبوعات، و برای کانال های خبری، برای روزنامه نگاران، و هر کسی که چیزی را به شما اطلاع می دهد. اگر کسی حتی یک بار به خاطر افترا یا دروغگویی محکوم شده است، دیگر هرگز به او اعتماد نکنید، زیرا مطمئناً به این کار ادامه خواهد داد. همین امر در مورد روابط شخصی نیز صدق می کند: از نظر احترام، صداقت و وفاداری مطالبه گر باشید. از انجام آن نترسید، هرکس به شما دروغ بگوید و به شما خیانت کند، حتی یک بار، دوباره آن را تکرار خواهد کرد. شاید این روش ما کمی بی رحمانه به نظر برسد، اما به شما کمک می کند از بسیاری از ناامیدی ها جلوگیری کنید. اگر قادر به انجام این کار نیستید، احتمالاً، بسته به مورد، فقط یک شانس دوم بدهید، بدون اینکه هرگز، به هر دلیلی، فرصت سومی را بدهید. برای رسانه ها، اگر آنها به شما دروغ گفته اند و شما را بدنام کرده اند، از منابع دیگر مطلع شوید، شاید آنها را با هم مقایسه کنید و سعی کنید تصور روشنی از وضعیت داشته باشید. موقعیت های مختلف را با ذهنی باز مقایسه کنید و هرگز فکر نکنید که ایده ها و اولین برداشت های شما بهترین هستند.

    برای نیروهای سیاسی که شما را ناامید کرده اند، به شما دروغ گفته اند و از شما غارت کرده اند، تنها راه حل این است که مستقیماً در تصمیم گیری های نهادها دخالت داشته باشند و شما فقط با DirectDemocracyS می توانید این کار را انجام دهید. در مورد اطلاعات، با دانستن اینکه تقریباً همه حداقل یک بار دروغ، افترا و اشتباه کرده اند، شما یک راه حل ساده دارید: از طریق خبرگزاری های کامل، صادقانه، آزاد و مستقل ما، اطلاع رسانی کنید. خودتان باشید، اخبار را به همراه هرکسی که به ما ملحق می شود، ارائه دهید، همیشه حقیقت و واقعیت را در اولویت قرار دهید و فقط نظر خود را از اخبار جدا کنید. همیشه از منابع معتبر مختلف چک کنید و تضمین کنید که در دام اخبار جعلی فقط به این دلیل که ایده های شما را تایید می کنند، نیفتید. یک ذهن باز اما مراقب همیشه به شما کمک می کند!

    مثل همیشه، تقریباً همه کسانی که این مطلب را می‌خوانند، از کشف اینکه از احزاب، جنبش‌ها یا گروه‌های سیاسی در شبکه‌های اجتماعی، متشکل از بسیاری از نمایندگان سیاسی که تنها یک هدف داشتند، حمایت می‌کنند، خوشحال نخواهند شد: شهرت، ثروت شخصی، و بالاتر از همه، به هر وسیله ای قدرت تصمیم گیری را به جای رای دهندگان خود بدست آورند. و در این مورد، به استثنای DirectDemocracyS (که متعلق به شماست و با شما تصمیم می گیرد)، بقیه فقط برای جلب رضایت شما تلاش می کنند و از طریق انتخابات می خواهند رای به دست آورند، اعلام کنند که دارند. یک "حکم مردمی"، برای اینکه بتوانید بر اساس منافع خود تصمیم بگیرید و مطمئناً به نفع شما نیست. قدرت تصمیم گیری در یک دموکراسی در اختیار مردم است نه احزاب سیاسی و نمایندگان سیاسی آنها. هر کس غیر از این می گوید، و تعداد آنها بسیار زیاد است، دمکراتیک نیست، بلکه حزب-کراتاتیک است.

    مانند همه چیز، اگر کسی معتقد است که ما چیزهای نادرستی می نویسیم، می تواند با ما تماس بگیرد (از طریق فرم تماس)، و در اسرع وقت، ما یک مقاله مفصل در مورد هر چیزی که به ما گزارش می دهید، با تمام شواهد، با منابعی که ما اطلاعات را از آنها به دست آورده‌ایم و مطمئناً متوجه خواهید شد که ما هرگز دروغ ننوشته‌ایم و تاریخ را مانند دیگران به نفع خود تفسیر نمی‌کنیم.

    DirectDemocracyS مستقیماً، واضح و ساده با افراد باهوش حداقل بالاتر از حد متوسط صحبت می کند، همه حقایق را تجزیه و تحلیل می کند، همیشه خطاها را پیدا می کند و همیشه بدون هیچ اولویتی راه حل می دهد. به این ترتیب همه را ناراضی خواهیم کرد، اما هیچ کس نمی تواند به ما بگوید که اشتباه کرده ایم.

    برای بسیاری از شما، کشف این که تمام یا بخشی از زندگی خود به کسانی که لیاقتش را نداشتند اعتماد کرده اید و از آنها حمایت کرده اید آسیب زا خواهد بود. کشف دروغ ها، دستکاری ها و شستشوی مغزی که شما را بد، ناعادل، دروغگو، دزد و بدون همدلی کرده است ، ناامیدی عظیمی برای شما ایجاد می کند، زیرا زمان گرانبهایی را هدر داده اید و هیچ پیشرفتی به دست نیاورده اید.

    اما سبک و روش ما اینهاست، حتی در نحوه ارتباطمان هم مثل بقیه نیستیم. حقیقت، در بسیاری از موارد، آزاردهنده است، و مطمئناً دوست ندارید مجبور شوید آن را بپذیرید. راستش را بخواهید، ما علاقه ای به خشنود کردن افرادی که انتخاب های بد خود را نمی پذیرند، نداریم. مهمتر از همه، ما نباید کسانی را دوست داشته باشیم که نمی دانند چگونه تغییر کنند، یا شهامت این کار را ندارند.

    و چه کسی به کسی رای نمی دهد؟

    کسانی که هیچ ترجیحی ندارند، به یک معنا، حتی بیشتر مقصرند، زیرا قدرت انتخاب را به دیگران واگذار می کنند، و بنابراین نشان می دهند که به آینده خود علاقه ای ندارند. بسیاری به درستی خواهند گفت که از هیچ حزب سیاسی و هیچ نماینده سیاسی احساس نمایندگی نمی کنند. ما آنها را درک می کنیم، دانستن نحوه انتخاب آسان نیست. برای همه آنها، جایگزین وجود دارد، و این نوآوری ما است. DirectDemocracyS، به کمی زمان و کمی کار نیاز دارد، اما نتایج ملموس به مرور زمان دیده می شود و شما را به انتخاب هوشمندانه خود افتخار می کند.

    قرار نیست درسی در مورد ایدئولوژی های سیاسی باشد و نه حتی "رتبه بندی" بهترین و بدترین. برای ما، همه نیروهای سیاسی، به استثنای DirectDemocracyS، در دزدی قدرت شریک هستند، که به احزاب سیاسی و نمایندگان سیاسی آنها این حق را می دهد که سال ها به جای شهروندان تصمیم بگیرند. ما آن را به نام آن می نامیم: سیاست حزب الیگارشی. کسانی که نماینده شما در نهادها هستند، با انتخابات از طرف شما تصمیم می گیرند، از طرف دیگر DirectDemocracyS همه چیز را با شما تصمیم می گیرد. آیا هنوز در مورد اینکه بهترین است شک دارید؟ همین حالا به ما بپیوند.

    بیایید بلافاصله برخی از مفاهیم اساسی را روشن کنیم.

    هر یک از خوانندگان ما، و کسانی که ما را دنبال می‌کنند، ترجیحات خاص خود را دارند: راست، میانه، چپ، کارگر، محافظه‌کار، دموکرات، جمهوری‌خواه، مستقل، و همه تشکل‌های سیاسی دیگر، «پیشنهادات سیاسی» زیادی برای هر ترجیحی وجود دارد. همه شما متوجه شده اید که اساساً برای هر کسی که به آن رای می دهید، تغییرات زیادی در مورد سیاست قدیمی وجود ندارد. DirectDemocracyS هیچ یک از اینها نیست، اما نوآوری است، جایگزینی برای تمام نیروهای سیاسی دیگر. کسانی که به ما ملحق می شوند فقط با ما به سیاست می پردازند و تنها نکات مثبت نیروهای سیاسی را که قبلاً از آنها حمایت کرده بودند با خود می آورند. این انحصاری که از هرکسی که به ما ملحق می شود می خواهیم، آنقدر منطقی است که فعلا نیازی به توضیح ندارد، اما برای کسانی که توضیح می خواهند، یک مقاله اختصاصی می سازیم و همچنین می توانند درک کنند. دلایل، با خواندن مقالات دیگر ما.

    دموکراسی یا دیکتاتوری

    دموکراسی اصیل هرگز وجود نداشته است، زیرا برای هیچ کس به جز افراد خوب مناسب نیست. و افراد خوب هیچ چیز به حساب نمی آیند، حتی اگر تقریباً 99٪ از جمعیت جهان را تشکیل دهند.

    به طور کلی، تنها 3 احتمال وجود دارد.

    اولین مورد دموکراسی است (که اغلب در مورد آن صحبت می کنیم). دوم خودکامگی است که نوعی حکومت است که در آن یک فرد دارای قدرت مطلق و غیرقابل چالش است. سوم، تکنوکراسی است، که ایده‌آل حاکمیت شرکت اجتماعی است، که از نظارت بر فرآیندهای تصمیم‌گیری یک قوه مجریه، فرماندهی مستقیم یا نظر الزام‌آور متخصصان در زمینه‌های علوم سخت (مانند ریاضیدانان، فیزیکدانان)، نرم (مانند روانشناسان، اقتصاددانان، حقوق دانان) و فنی (مثلاً مهندسان). DirectDemocracyS ترکیبی عالی از اولی و سومی است که در آن دموکراسی واقعی به لطف گروه‌های متخصص آزاد و مستقل ما به‌طور خطاناپذیری با تکنوکراسی ترکیب می‌شود. ما می توانیم خود را به عنوان دموکراسی تکنوکراتیک یا دموکراسی ترکیبی تعریف کنیم. ما کاملاً از خودکامگی مصون هستیم که برای احزاب سیاسی دیگر مانند ویروس است. چند رهبر که از طرف همه تصمیم می گیرند، و برای چندین سال، این همه سیاست قدیمی است.

    فقط در مورد چیزهایی که می دانید صحبت کنید.

    برخلاف شبکه‌های اجتماعی سنتی، یا مکان‌های ملاقات، که در آن همه درباره همه چیز صحبت می‌کنند، در DirectDemocracyS، در حالی که همه به شیوه‌ای آزادانه و دموکراتیک رأی می‌دهند، هر فرد حق/وظیفه دارد که فقط و منحصراً در مورد چیزهایی که در آن حضور دارد صحبت کند. واقعا شایسته با وجود داشتن گروه‌های رایگان که در آن همه درباره همه چیز صحبت می‌کنند، در مناطق عمومی ما و در گروه‌های تخصصی، هر فرد فقط در مورد موضوعاتی صحبت می‌کند، می‌نویسد، بحث می‌کند و نظر می‌دهد که مطالعه کرده است یا در آن کار می‌کند، با نتایج مشخص، و شناخته شد. این روش مورد پسند همه نیست، اما به ما اجازه می دهد همیشه معتبر باشیم. علاوه بر این، ما به کسانی که علاقه مند به صحبت در مورد موضوعات خاص هستند، این فرصت را می دهیم که آنها را مطالعه کنند و پس از شرکت در دوره های بسیار دقیق (همیشه توسط گروه های متخصص ما برگزار می شود) و پس از گذراندن یک امتحان با رنگ های درخشان (با کارشناسان ما)، او قادر خواهد بود در مورد چیزهایی که به خوبی می داند صحبت کند، بدون اینکه احتمال ایجاد تأثیر بدی داشته باشد.

    قرار دادن افراد مناسب در مکان مناسب ضروری است تا بتوانیم تنها فعالیت هایی را انجام دهیم که برای همه مفید است، به شیوه ای حرفه ای. برابری فرصت ها و شایسته سالاری، متحد و تضمین شده برای همه، به طور مستمر، به ما این امکان را می دهد که منصفانه، عادلانه رفتار کنیم و همیشه بهترین ها را پاداش دهیم. برای ما بهترین ها کسانی هستند که به همه قوانین ما احترام می گذارند و رفتاری بی عیب و نقص دارند و به نتایج عالی، ملموس و قابل تایید می رسند. هر یک از اعضا/رای دهندگان ما، به عنوان صاحبان کل سازمان سیاسی ما، کل وب سایت ما، و همه فعالیت های ما، می توانند تأیید کنند که هر جمله و هر کلمه از مقررات ما با رعایت تمام روش های ما اعمال می شود.

    تنبلی، جسمی و فکری.

    برخی به درستی ما را متهم می کنند که در بسیاری از مقالات خود برخی مفاهیم اساسی را به صورت «اغراق آمیز» تکرار می کنیم. بدیهی است که این انتخاب آگاهانه ماست، ما «طوطی» نیستیم که همان چیزها را بی پایان تکرار کنیم. اما مانند همه انتخاب های ما بر اساس دلایل مهم و منطقی است. ما در نظر داریم که دنیا جایی نیست که همه در آن با شادی، صلح و آرامش برای همه زندگی کنند. در واقع، جهانی که ما در آن زندگی می کنیم اغلب ناعادلانه است. تا حدودی این سرزنش ناشی از سیستم‌های سیاسی است که توسط لابی‌ها اداره می‌شوند، بنابراین توسط سیستم مالی و سیستم اقتصادی کنترل و مدیریت می‌شوند. منافع مردم همیشه با منافع مردم و شرکت های تجاری ثروتمند و قدرتمند منطبق نیست. به این دلایل، دنیا بهشت زمینی نیست، اما مشکلات زیادی دارد. این بسیار ساده و عمیقاً اشتباه خواهد بود که یک حقایق پیدا کنیم و تنها 1% از افراد بد را مقصر بدانیم. همچنین اشتباه است که همه تقصیرها را به گردن سیاست بیندازیم، زیرا سیاست آینه دقیق جمعیت و در نتیجه همه ماست. 99 درصد باقی مانده، مردم خوب، عمدتاً مقصر هستند، زیرا به دلیل تنبلی جسمی و فکری ما، به دیگران اجازه می دهیم هر چیزی که به ما مربوط می شود تصمیم بگیرند. ما برای انتخاب محصولات و خدماتی که باید استفاده کنیم به تبلیغات نیاز داریم، به استایلیست‌هایی نیاز داریم که نحوه لباس پوشیدن را به ما بیاموزند، و به «اینفلوئنسرها» که به ما یاد بدهند چگونه زندگی کنیم. ما همچنین به سیاست فعلی برای تصمیم گیری در مورد قوانین نیاز داریم که همه ما باید به آن احترام بگذاریم. ما به افرادی نیاز داریم که در جای ما فکر کنند، در عین حال که معتقدند، "با سر خود" فکر کنند. ما به این نقطه رسیده ایم که هرکس از منطق و عقل سلیم پیروی کند، منفور است و «گوسفند پیرو گله» تلقی می شود، زیرا فقط اندیشه های «در برابر دانه» توهمی مختصر و نادرست از شمردن چیزی در این دنیا به ما می دهد. ما به تنهایی، با اراده آزاد و با مغزمان، هیچ تصمیمی نمی گیریم و به مردم و احزاب سیاسی نیاز داریم که ما را راهنمایی کنند. بیایید واضح بگوییم، همه ما به یک اندازه مقصریم، فقط این که با پیوستن به DirectDemocracyS، تصمیم گرفتیم که منفعل نمانیم، رنج نکشیم، همه شرارت ها، تمام ظلم ها و همه بی عدالتی ها. همه ما سخت کار می کنیم، به روشی ملموس و فعال برای تغییر و بهبود جهان. کسانی که به ما نمی‌پیوندند، همدست می‌مانند، حتی اگر «گروه‌های کوچک» خاص وانمود کنند که با «سیستم» می‌جنگند، حتی فرصتی برای آسیب رساندن، تغییر یا حمله به کسانی که هزاره‌ها این جهان را به این شکل خلق کرده‌اند، ندارند. از بسیاری از افرادی که به ما پیوستند پرسیدیم: قبل از پیوستن به ما چند مقاله ما را خواندید ؟ خیلی ها، خیلی ها، پاسخ دادند: فقط یک مقاله، یا چند مقاله. برای اینکه کل پروژه ما را به خوبی درک کنید، باید همه آنها را، به طور کامل، حتی چندین بار بخوانید و هر زمان که لازم بود دوباره بخوانید. زیرا ما به افراد سطحی، یا کسانی که دقیقاً تعمیم می دهند، نیاز نداریم، همانطور که به افراد تنبل نیاز نداریم که مستقیماً مشغول تبدیل شدن به قهرمانان واقعی نباشند. به همین دلایل، ما اغلب برخی از مفاهیم اساسی را در بسیاری از مقالات خود تکرار می کنیم و به همین دلایل، برخی از مقالات ما بسیار طولانی هستند. زیرا ما به تنبلی بسیاری از افراد سطحی نگر متکی هستیم. در ابتدا عده ای از ما انتقاد کردند چون جزئیات زیادی نوشتیم. روش‌شناسی و قوانین ما برای جلوگیری از هرگونه استفاده نادرست از پروژه‌های ما، مفصل است. "سیستم" ما فقط در صورتی کاملاً کار می کند که همه ایده های ما شناخته شده و مورد احترام باشد. به همین دلیل، بسیاری با کپی کردن جزئی از ما، قبل از شروع شکست خورده اند. علاوه بر این، بسیاری از موضوعات به هم مرتبط هستند و بسیاری از انگیزه های ما را می توان تنها با داشتن تمام اطلاعات درک کرد. ما بسیار نوشته‌ایم و بسیار بیشتر خواهیم نوشت تا همه پاسخ‌ها را به شما بدهیم و زمان کمتری را برای پاسخ دادن به سوالات مختلفی که برخی به درستی از ما می‌پرسند تلف کنیم. همچنین تنها در یک روز بیش از 20000 پیام دریافت کردیم و همیشه به همه پاسخ دادیم. حتی یک نفر نیست که بگوید: من با آنها تماس گرفتم و آنها پاسخی ندادند.

    شما نباید به کسی اعتماد کنید که "ایده های بزرگ" خود را در چند کلمه برای شما خلاصه می کند.

    کسانی که خاص نیستند متکی به عدم تمایل به مطالعه و سطحی نگری بخش بزرگی از مردم هستند. پروژه ای در چند خط، حتی اگر زیبا باشد، می تواند در طول زمان شگفتی های ناخوشایندی را برای شما رقم بزند. چون با هر مشکلی که برایت پیش می آید و با هر ظلمی که می بینی به تو می گویند: «هیچ جا نمی گوید ما این طور کار می کنیم». توصیه ما این است که به ظاهر اعتماد نکنید و قبل از پیوستن به هر پروژه ای تمام اطلاعات عمومی را به دقت مطالعه کنید.

    در درون، ما دقیقاً همانی هستیم که شما از بیرون ما را می بینید.

    تنها راه برای اینکه ببینیم ما چگونه هستیم و بفهمیم که آیا می توانی به ما اعتماد کنی یا نه این است که به ما بپیوندی و خواهید دید که هر چه می گوییم در واقعیت اعمال می شود. در حالت عمومی فقط "نوک کوه یخ" را می بینید، در محوطه خصوصی همه فعالیت ها با نظم، نظم و امنیت انجام می شود. ما دوست نداریم به کسی وابسته باشیم، اما دوست داریم آزاد و مستقل باشیم، بنابراین فعالیت‌های ما در شبکه‌های اجتماعی به حضور ساده، نشان دادن وجود خود و چند پست گهگاه محدود می‌شود. ما وب سایت رسمی خود را داریم، جایی که هیچ کس ما را مسدود نمی کند، و در آن همه پتانسیل لازم برای انجام یک کار عالی را داریم.

    تعمیم دهید.

    ما علاوه بر سطحی نگری و گشاده رویی، از هرکسی که به ما می پیوندد می خواهیم که هرگز تعمیم ندهد و به شخص یا گروهی از افراد داخلی یا خارجی احترام بگذارد. انتقادات ما از تمام نیروهای سیاسی دیگر انگیزه و جزئی است و کلی نیست. گفتن اینکه همه اسکاتلندی ها حریص هستند یا بدتر اینکه همه ایتالیایی ها مافیایی هستند و هر تعمیم دیگری علاوه بر اینکه کاملاً اشتباه است خلاف منطق و عقل سلیم و احترام متقابل است. برای کسانی که به ما می‌پیوندند، افراد فقط دو نوع هستند: خوب یا بد. هر کسی که این را درک نمی کند نمی تواند به ما بپیوندد! بدیهی است افراد بد پذیرفته نمی شوند و در صورت ورود بی آزار خواهند بود و اگر خوب رفتار نکنند به زودی اخراج خواهند شد.

    بیایید در مورد دموکراسی صحبت کنیم.

    دموکراسی مستقیم، یونان باستان.

    یک شهروند یونانی که به ما ملحق شد، گفت که ما تا حدی با پروژه های سیاسی خود، دموکراسی مستقیم یونان باستان را کپی می کنیم، که طی آن، در برخی شهرها، مردم می توانستند بر روی برخی از تصمیمات جامعه رای دهند. آنها حتی می توانند تصمیم بگیرند که آیا به شهرهای دیگر اعلام جنگ کنند یا خیر. ما چیزی را از کسی کپی نمی کنیم و همه ایده های ما اصلی هستند.

    برای رای دادن به آری یا نه، یونانیان باستان باید سنگی را در کوزه فرو می‌کردند و در پایان، سنگ‌ها شمارش می‌شد و رای مورد احترام قرار می‌گرفت. در اینجا، رای گیری آنلاین، مستقیم، ایمن، با انگیزه، قابل مشاهده و قابل تایید توسط هر کسی وجود دارد. اکنون، آنهایی که دانش IT ندارند، آنهایی که هیچ چیز از فناوری نمی دانند، بسیاری از نظریه پردازان توطئه، به ما خواهند گفت: رای گیری آنلاین قابل دستکاری است! شاید در جاهای دیگر که سرمایه گذاری در امنیت سایبری وجود ندارد، امکان تداخل وجود داشته باشد. در DirectDemocracyS، رای ها قابل دستکاری نیستند و هر یک از اعضای ما می توانند این موضوع را تأیید کنند. اما همیشه خواهند ماند، افراد نادان و احمقی که اعتماد نخواهند کرد. ما این چند سوال ساده را می پرسیم: آیا مطمئن هستید که رای شما که در جریان انتخابات به صندوق انداخته اید، عادلانه شمرده می شود؟ آیا مطمئن هستید رای که با پست ارسال می کنید، جایی که امکان رای دادن با پست وجود دارد، به مقصد می رسد و به درستی شمارش می شود؟ آیا مطمئن هستید که نتایج منتشر شده واقعی هستند؟ هیچ کس در مورد چیزی مطمئن نیست و هرکسی که بگوید آنها دروغ می گوید. روش ما حداکثر شفافیت و امکان تأیید نتایج را در زمان واقعی هر کسی فراهم می کند. شاید ما بیشترین توجه را در جهان داریم، زیرا هر یک از رای دهندگان ما قدرت کنترل را دارند.

    در مورد حملات سایبری چطور؟

    ممکن است تلاش هایی برای ایجاد هرج و مرج وجود داشته باشد، اما هیچ کس نمی تواند نتایج ما، آرای ما را تغییر دهد، و هیچ کس نمی تواند به داده های کاربران ما دسترسی داشته باشد، زیرا سیستم های رایانه ای ما همیشه به روز هستند، و تجهیزات الکترونیکی ما بهتر است، بنابراین تنها تأثیری که یک حمله سایبری احتمالی می تواند داشته باشد، تأخیر در رأی گیری است، اما ما تمام اقدامات امنیتی را برای نهایی کردن هر رأی، ایمن، در مدت کوتاهی در اختیار داریم. هکرها عموما دارای اخلاق هستند و هرگز به پروژه عادلانه، منصفانه و خوبی مانند پروژه ما حمله نمی کنند. برخی کشورها، شرکت‌های مالی و تجاری و برخی افراد بسیار ثروتمند و قدرتمند که از ما می‌ترسند و ما آنها را آزار می‌دهیم، ممکن است تلاش کنند این کار را انجام دهند، اما کشف آنها، عمومی کردن آنها و پاسخ دادن به آنها برای ما دشوار نخواهد بود. هوش و قاطعیت، با هر تلاشی برای کاهش سرعت ما.

    در یونان باستان همه رای نمی دادند.

    فقط شهروندان آزاد رای دادند، فقط مردها (حتی در کشورهای "دمکراتیک"، رای دادن زنان فقط برای مدت کوتاهی مجاز بوده است) و نه تنها هرکسی اجازه رای دادن را داشت، بردگان و فقرا رای ندادند، آنها حتی رای ندادند. شهروندان در DirectDemocracyS، همه، ثروتمند، فقیر، مرد و زن، بدون تبعیض رأی می دهند.

    حتی یک شهروند هم اجازه نداشت موضوعات و موضوعاتی را برای رأی گیری مطرح کند. فقط تعداد محدودی از مردم می توانستند پیشنهاداتی ارائه دهند و تصمیم بگیرند که به چه چیزی رای دهند. کمی از آنچه امروزه اتفاق می افتد، حتی در دموکراسی های مستقیم جزئی، در بسیاری از کشورهای جهان، معمولاً آزادی کمی وجود دارد، و تمایل کمی برای گوش دادن به نظرات و پیشنهادات همه وجود دارد. در DirectDemocracyS، هر یک از اعضا/رای دهندگان حق دارند موضوعات و موضوعاتی را برای بحث، انتخاب، بحث، رای دادن پیشنهاد دهند، به استثنای فعالیت های خشونت آمیز، یا فعالیت هایی که بر آزادی و دموکراسی افراد دیگر یا سایرین تأثیر منفی می گذارد. گروه های مردم

    در یونان باستان، شهروندانی که حق رای داشتند از همه جزئیات مطلع نبودند و از همه عواقب هر تصمیمی که می گرفتند اطلاع نداشتند. محدودیت دموکراسی مستقیم این است که همه مردم از آموزش، مهارت و توانایی کافی برای گرفتن بهترین تصمیم برخوردار نیستند. همه رای دهندگان در همه موضوعات صلاحیت ندارند. در DirectDemocracyS، گروه‌های تخصصی آزاد و مستقل متشکل از متخصصان، با تمام صلاحیت‌های لازم، از همان دقیقه اول فعال هستند تا تمامی اعضا/رای‌دهندگان خود را از احتمالات و پیامدهای مختلف هر تصمیمی که گرفته می‌شود مطلع کنند. به این ترتیب همیشه بهترین تصمیم به نفع کل جمعیت گرفته خواهد شد.

    روش های رأی گیری، در DirectDemocracyS.

    شماره های قانونی

    3 رای اول، برای هر رای، در DirectDemocracyS، همیشه باید اکثریت افراد دارای حق رای را به خود اختصاص دهد و تنها از رای چهارم، نتیجه 50% + 1 رای از کل رای دهندگان را می پذیریم. با این روش، هر انتخاب ما به طور گسترده ای به اشتراک گذاشته می شود.

    انگیزه.

    تک تک رأی ها باید توسط هرکسی که نظرش را بیان می کند، با جزئیات توجیه شود. به این ترتیب، تک تک تصمیم‌های هر یک از کاربران/رای‌دهندگان ما، مبنایی محکم و مبتنی بر شایستگی، منطق، عقل سلیم و احترام متقابل همه افراد خواهد داشت.

    انگیزه نیز به عهده گرفتن مسئولیت است.

    بسیاری از ما می پرسند: چه کسی مسئول هر تصمیم و هر فعالیتی در DirectDemocracyS است؟ با تشکر از دلایل بیان شده برای هر رأی، ما همچنین می دانیم که چه کسانی مسئول هر یک از تصمیمات گرفته شده و هر یک از فعالیت های ما هستند. یافتن "مقصران"، و همچنین پاداش دادن، که مسئول نتایج واقعی عالی است، به ما کمک می کند تا کسانی را که مرتکب اشتباه می شوند مجازات کنیم، و به کسانی که برای منافع عمومی تصمیم می گیرند پاداش دهیم.

    دموکراسی نمایندگی

    دموکراسی مستقیم یونان باستان به پایان رسیده است، زیرا برای افراد معدودی، با منافع اقتصادی و مالی، دشوار و مهمتر از همه گران بود که اکثریت مردم را متقاعد کنند که بر اساس منافع معدود ثروتمندان و قدرتمندان به روی آورند. مردم. با استفاده از این واقعیت که جوانان اغلب به جنگ می رفتند، و زنان نمی توانستند رای دهند، تصمیم گرفتند چند نفر از افراد مسن را که به راحتی دستکاری می شوند، باج گیری می شوند، ضعیف، اغلب بیمار (و بنابراین به راحتی "قابل تعویض") برای "نمایندگی" انتخاب می کنند. جمعیت". آنها با ایجاد دموکراسی نمایندگی، بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ بشریت را ایجاد کردند. برای اولین اشکال لابی، رشوه دادن، باج گیری، تهدید و حذف، در صورت لزوم، چند سالمند بسیار راحت تر و ساده تر از انجام همان فعالیت های اخلاقی نادرست با بیش از نیمی از جمعیت بود (کسانی که رای دادند، با دموکراسی مستقیم). هرچه افراد کمتری تصمیم بگیرند، پول کمتری برای فساد اکثریت و وادار کردن آنها به تصمیم گیری به نفع خود مورد نیاز است.

    متوجه شده اید که از آن زمان تاکنون تغییر کمی یا تقریباً هیچ چیز تغییر نکرده است. چند نفر و لابی که تقریباً هر انتخاب چند نماینده سیاسی را کنترل، هدایت و به نفع خود تحت تأثیر قرار می دهند.

    ما به آن می گوییم: سیاست حزب الیگارشی که تقریباً هیچ دموکراتیکی در مورد آن ندارد، به استثنای انتخابات و چند رفراندوم، تقریباً همیشه برای موضوعاتی که احزاب سیاسی و نمایندگان سیاسی آنها انتخاب می کنند. در بسیاری از کشورها، همه پرسی فعال ممنوع یا بسیار پیچیده است.

    DirectDemocracyS، به لطف یک ایده ساده اما درخشان، دموکراسی نمایندگی (بسیار موجود در بسیاری از کشورها) را به دموکراسی اصیل تبدیل می کند. با کنترل کامل و مطلق همه اعضا/رای دهندگان خود بر نمایندگان سیاسی خود، قبل، حین، و برای اولین بار در جهان، حتی پس از انتخابات، دموکراسی اصیل را که مستقیم است، در عمل به کار بردیم. ضمناً هر یک از نمایندگان سیاسی ما قبل از درخواست هر سمتی باید به دلیل مشکلات شخصی استعفای غیر قابل فسخ را امضا کنند. این استعفاها، پیش‌بینی‌شده و قانونی، توسط اعضای گروه‌های سیاسی که نامزد آن‌ها هستند، نمایندگان سیاسی ما، در صورتی که به تصمیم رای‌دهندگان/کاربران خود، گروه جغرافیایی که در آن نامزد بوده‌اند، احترام نگذارند، استفاده خواهد شد. ، از وب سایت ما بسیاری ما را «دموکراسی ترکیبی» می‌نامند، اما ما ترجیح می‌دهیم دموکراسی مستقیم را اعمال کنیم، که در آینده دموکراسی نمایندگی را حذف و جایگزین خواهد کرد و سیاست را ساده، سریع، کارآمد، اقتصادی و منصفانه خواهد کرد. این به معنای سیاست کمتر نیست، بلکه به معنای سیاست بهتر، متفاوت و مهمتر از همه عادلانه تر خواهد بود. در آن مرحله، DirectDemocracyS فقط برای تضمین اینکه دموکراسی هرگز دوباره (توسط احزاب سیاسی) به سرقت نمی‌رود، و اینکه مردم می‌توانند خواسته‌های خود را برآورده کنند، خدمت خواهد کرد. ما همیشه به سازمانی نیاز داریم که از آزادی و دموکراسی محافظت کند.

    روش شناسی استعفای زودهنگام و غیرقابل برگشت به دلایل شخصی.

    ما از این روش در همه فعالیت های داخلی و خارجی خود و نه تنها با نمایندگان سیاسی خود استفاده می کنیم. به عنوان مثال، نقش های ما، از انواع مختلف کاربران، قبل از به دست آوردن یک تکلیف خاص، در سلسله مراتب اجتناب ناپذیر ما، استعفای زودهنگام و غیرقابل برگشت آنها را به دلایل شخصی امضا می کنیم و در صورتی که به تصمیمات گروه های مربوطه احترام نمی گذارند، یا بسته به مورد، تصمیمات همه اعضای ما، استعفا ممکن است اجباری و تعیین کننده باشد. به این ترتیب، هرکسی که به قوانین و روش‌های ما احترام نمی‌گذارد، می‌تواند بدون هیچ مشکلی با فرد بهتری جایگزین شود. در نگاه اول ممکن است ناعادلانه یا پیچیده به نظر برسد، اما این تنها راه برای قرار دادن افراد مناسب در مکان مناسب است. از هر نوع مبارزه داخلی اجتناب می کند و به ما اجازه می دهد تا هر فعالیتی را با وفاداری و صداقت انجام دهیم.

    و دیکتاتوری ها؟

    اگر باید بین حزب-کراسی الیگارشی جزئی و ناقص بسیاری از کشورهای نیمه آزاد مانند ایالات متحده و کشورهایی به نام "غربی" یکی را انتخاب کرد، دیکتاتوری الیگارشی (مانند روسیه و سایر کشورها) یا حزب و منطقی است که دموکراسی های جعلی غربی ترجیح داده شده و مطلوب است که در آنها حداقل حق مخالفت با رژیم های سیاسی و تظاهرات و اعتراض بدون ترس از بودن را داشته باشد. کشته، شکنجه، مجروح و زندانی شدند.

    افراد احمق و نادانی وجود دارند که شر حتمی و مطلق را به خیر جزئی ترجیح می دهند، فقط به این دلیل که معتقدند با تغییر رژیم، حتی افراد ناتوان نیز می توانند نقش های مهمی را به دست آورند.

    ما به وضوح به همه می گوییم: اینطور نیست که با به هم زدن و پخش مجدد کارت ها، کارت های بهتری دریافت کنید. کسانی که در دموکراسی‌های جزئی و ناقص «غربی» نادان، ناتوان و احمق هستند، با دیکتاتوری‌ها، هر چه که هستند، خود به خود تحصیل کرده، شایسته و باهوش نمی‌شوند.

    تنها تفاوت این است که از یک آزادی جزئی، در ازای آن ریاضت می گیرید، و بنابراین حتی فرصت شکایت نخواهید داشت.

    دانستن اینکه چگونه بین خیر جزئی و شر کامل تمایز قائل شویم، یکی از ویژگی هایی است که از هرکسی که به ما می پیوندد می خواهیم.

    دیکتاتوری الیگارشی.

    در روسیه و در چند کشور دیگر، یک مرد در قدرت، تمام ثروت کشور خود را در اختیار رهبران خود (افراد کاملاً ناتوان و بدون هیچ گونه شایستگی) قرار داده و «عروسک‌های» خود را برای مدیریت همه نهادها قرار داده است. . او با کنترل مطلق، همه مخالفان را نابود کرد، آنها را بی ضرر و عملاً ناموجود کرد، بسیاری از نمایندگان سیاسی معدود احزاب مخالف را کشت، شکنجه و زندانی کرد. تعداد بسیار کمی از مردم، بدون هیچ ویژگی، تمام قدرت را دارند و زندگی پرهزینه ای دارند، در حالی که اکثریت جمعیت برای زنده ماندن تلاش می کنند. سیاست روسیه کاملاً با روش‌های بسیار خشونت‌آمیز و بی‌رحمانه توسط رئیس جمهور ولادیمیر پوتین کنترل می‌شود که خود را با افراد ناتوان اما به اندازه کافی وفادار احاطه کرده است، به این امید که مانند بسیاری از دیکتاتورها و رژیم‌های سرکوبگر که به مرور زمان از یکدیگر پیروی کرده‌اند، پایان نیابد. در تاریخ انسان تفاوت بین DirectDemocracyS و رژیم دیکتاتوری الیگارشی بسیار زیاد است. اول از همه، ما از نظر مورفولوژیکی برای جلوگیری از دیکتاتوری آفریده شده ایم و به لطف قوانین و روش شناسی های بدیع و بسیار روشن، از داشتن همه قدرت، بلکه به سادگی از داشتن قدرت بیش از حد یک مرد و یک گروه جلوگیری می کنیم. . دوم، در DirectDemocracyS، رهبری مشترک وجود دارد، جایی که همه چیز با هم تصمیم می گیرد. علاوه بر این، برابری و شایسته سالاری تضمین شده است، همیشه هر دو، در طول زمان، و همیشه با هم. شهروندان روسیه از نابرابری و فساد دوره تزار، به برابری کاذب، ریاضت اقتصادی و انتخاب های کاملاً اشتباه دیکتاتوری کمونیستی و سپس به دوره غم انگیز پس از شوروی، که در آن پوتین و زیردستانش همه چیز را به دست گرفتند، رفته اند. قدرت. مایه شرمساری واقعی برای شهروندان روسیه، برای سیاست آنها، و برای ولادیمیر پوتین، که فرصت را از دست داد تا نشان دهد که کشورش و مردمش را دوست دارد و نه فقط ثروت آنها را. روسیه به جای حفظ روابط خوب با کشورهای تشکیل دهنده اتحاد جماهیر شوروی سابق، اغلب کشورهای خواهر را استثمار، باج خواهی، تهدید، تهاجم و بمباران کرده است، حتی کشورهایی که برای تضمین امنیت، تمامیت ارضی، استقلال و حاکمیت آنها سوگند یاد کرده بود. او در چچن، گرجستان و اوکراین تهاجم‌های پست، مرگ، درد، رنج و ترس را آفرید و انگیزه‌های بیهوده‌ای پیدا کرد و در روسیه و جهان، تنها توسط چند انسان نادان و احمق باور شد. علاوه بر این، سیاست روسیه بر بسیاری از کشورهای دیگر تأثیر منفی گذاشته است. به همین دلایل، همه کشورهای نزدیک به روسیه درخواست پیوستن به اتحادیه اروپا و بالاتر از همه ناتو را داده اند. غیرقابل اعتماد بودن و تهدید مداوم سیاست روسیه عامل بسیاری از مشکلات بوده است. بدیهی است کسانی هستند که چیزی نمی فهمند و درد ناشی از سایر مردم و همچنین مردم خود را با یک سیاست دیکتاتوری و ناعادلانه توجیه می کنند. این افراد از نظر سیاسی بی ارزش، پست هستند و با "قلدر" طرف هستند و نه طرف "قلدر". آنها با توقف کمک به اوکراین برای دفاع از خود، به دلایل اقتصادی، خواستار «پایان جنگ» هستند. مبارزه برای آزادی، برای استقلال خود، برای هر انسانی اساسی است و کمک به کسانی که به هر وسیله ای از خود در برابر تهاجمات دفاع می کنند، وظیفه هر عقل سلیم است. عدم دادن اسلحه به کسانی که از خود دفاع می کنند مصادف است با کمک، البته نه غیر ارادی و نه بی غرض، به متجاوز، و به او اجازه می دهد مردمی را که به شیوه ای ناجوانمردانه حمله کرده اند را مطیع خود کند. DirectDemocracyS تمام جمعیت های روی زمین را دقیقاً به یک شکل دوست دارد و همیشه در کنار کسانی خواهد بود که رنج می برند، کسانی که مورد حمله قرار می گیرند و هرگز در کنار کسانی که باعث خشونت می شوند نخواهد بود. هر که حمله کند، و هر که مرگ، جراحت، رنج، ترس و ویرانی بیافریند، دشمن ماست و مرتکب جنایت علیه بشریت است. ایالات متحده در تاریخ خود اشتباهات و حتی جنایات زیادی مرتکب شده است (فقط به دیکتاتوری های مورد علاقه بسیاری از کشورهای جهان، تحریم هایی که کل مردم را گرسنه می کشد، برای ایجاد تنش و کودتا نگاه کنید)، اما آنها، و ناتو (که یک ائتلاف دفاعی است)، هرگز به اعضای خود حمله نکرده و آنها را تهدید نکرده اند، و هرگز به کشورهای همسایه که سوگند یاد کرده اند از آن دفاع کنند، حمله نکرده اند. اما ما مقالات زیادی داریم که به وضوح تمام مواضع بین المللی ما را توضیح می دهد. بر خلاف بسیاری دیگر از نیروهای سیاسی فاسد و قابل باج گیری، DirectDemocracyS آزاد، مستقل، بی طرف است و همیشه در سمت راست تاریخ و در کنار کسانی است که رنج می برند. برای مثال، می‌توانیم هر حمله حماس و دیگر سازمان‌های تروریستی علیه سایر کشورها را محکوم کنیم و می‌توانیم واکنش نامتناسب و به همان اندازه جنایتکارانه اسرائیل در قبال مردم فلسطین را محکوم کنیم. DirectDemocracyS هیچ بدهی ندارد، هیچ لطفی به کسی ندارد، و از محکوم کردن، تحقیق و محاکمه تک تک افرادی که باعث مرگ، جراحت و درد می شوند نمی ترسد. ما همچنین راه حل های ساده، سریع، کارآمد و قطعی خود را برای تمام درگیری های اصلی ارائه کرده ایم. صلح در جهان حق ماست. در سراسر جهان.

    پارتی و فکر مجرد.

    در چین، و در چند کشور دیگر، تنها یک حزب در قدرت است، و برای همه موظف است که «یک فکر واحد»، به طور کلی، یک حزب کمونیستی داشته باشند. همه ما می دانیم که کمونیسم یک مدینه فاضله است و قوانین بسیار "انعطاف پذیر" در مورد اصل برابری دارد. یک عضو حزب دارای امتیازات و امتیازاتی است که باعث می‌شود همه فیلسوفان سوسیالیست و کمونیست «در قبرشان برگردند». تفاوت بین DirectDemocracyS و رژیم دیکتاتوری تک حزبی و تفکر واحد بسیار زیاد است. ما طرفدار دموکراسی اصیل و آزادی مطلق هستیم، که باید به طور بالقوه نامحدود باشد، اما تنها به جایی ختم می‌شود که دموکراسی و آزادی شخص دیگری یا گروه دیگری از مردم آغاز شود. یک حزب واحد، با یک فکر، برای ما غیرقابل تصور است، زیرا DirectDemocracyS وحدت و در تنوع است. ما هرگز برای ناپدید شدن سایر نیروهای سیاسی فعالیتی انجام نمی دهیم، بلکه به فکر کار خود خواهیم بود.

    بنابراین، دیدیم که چقدر بی عدالتی در دیکتاتوری ها وجود دارد که در آن رهبران مجرد و احزاب مجرد خود را فقط با افراد نالایق اما مؤمنی احاطه کرده اند که از دستورات پیروی می کنند، بدون اینکه به خود اجازه انتقاد بدهند. آنها افراد ناتوان و ضعیف را انتخاب می کنند تا در طول زمان خطر داشتن دشمنان احتمالی را نداشته باشند. رقابت و مبارزات داخلی بزرگترین ترس رژیم های استبدادی است. آزادی مخالفت وجود ندارد.

    پوتین و دیگر دیکتاتورهای مشابه به هر طریقی سعی می کنند به عنوان ناسیونالیست ظاهر شوند و از ترس همشهریان خود سوء استفاده کنند. آنها به بازگشت به گذشته امیدوارند، برای برخی، رویای بازگشت به زور اتحاد جماهیر شوروی (که غیرممکن است)، برای برخی دیگر، آنها به شکوه و شکوه امپراتوری روسیه امیدوارند، به همان اندازه غیر ممکن است. برای جلب حمایت مردم احمق و نادان از دیکتاتور روسیه کافی است در مورد نازیسم صحبت کنیم و کمونیست های سابق بلافاصله تمام فعالیت های نفرت انگیز او را می پذیرند. همه خواهند فهمید که ما دیکتاتوری را نمی پذیریم و از شهروندان می خواهیم که تصمیم بگیرند و نه احزاب سیاسی و نمایندگان سیاسی آنها.

    اما ما همچنین در مورد دیکتاتوری ها و رژیم های نازی، فاشیست و کمونیستی صحبت می کنیم، زیرا آنها هنوز در اطراف هستند و برای این رژیم ها که جنایتکار، ناعادلانه بودند و بیش از همه باعث مرگ، درد و رنج می شدند، نوستالژیک هستند.

    نازیسم و فاشیسم، ما با هم رفتار می کنیم، چون خیلی شبیه هم بودند. هر دو عشق کاذب به کشور خود داشتند، توهمات عظمت داشتند و از هر راه برای حفظ قدرت تلاش می کردند. آنها این کار را با اعمال جنایتکارانه و ظالمانه انجام دادند که شایسته انسان نبود. آنها تاریخ را دستکاری و تحریف کردند و از ترس شهروندان خود سوء استفاده کردند. وحشت نازیسم و فاشیسم، همه ما آنها را می شناسیم، سال ها یهودیان، کولی ها، همجنس گرایان و حتی افراد دارای معلولیت را نابود کرده است.

    خوشبختانه این رژیم ها به همراه رهبرانشان مرده اند. هیتلر و موسولینی به دلیل انتخاب های نادرست خود به سرانجامی رسیدند که شایسته آن بودند. عده معدودی که امروزه از ایده های خود الهام می گیرند، شانسی برای اجماع ندارند، به این دلیل ساده که میانگین تحصیلات افراد به طور متوسط افزایش یافته، همدلی افزایش یافته است و ذهنیت افراد نیز متفاوت است و قطعا بهتر است.

    از تعریف نمایندگان سیاسی به عنوان «دولت‌مرد» دست برداریم.

    هیتلر و موسولینی، مانند همه دیکتاتورها، مشکلات بسیاری را برای بسیاری از مردم به وجود آوردند، تعریف آنها به عنوان "دولتمرد" یک اشتباه بسیار جدی است. به آنها می گویند جنایتکار در مورد دیگر شخصیت‌های تاریخی نیز که برخی افراد نادان از آنها الهام می‌گیرند، نه همه آنها دیکتاتور، بلکه باعث بی‌عدالتی‌های عظیم، بدهی‌های عمومی و قوانین نادرست شده‌اند، همین‌طور است.

    رژیم دیگری که مبتنی بر جهل بود، کمونیسم است. بسیاری احساس رنجش خواهند کرد، به ویژه آن عده معدودی که معتقدند فرهنگ و آموزش در انحصار «چپ» است. تاریخ به وضوح حقیقت را در این مورد نشان می دهد. برای روشن شدن این مفهوم، بسیاری از "کمونیست ها" و "روشنفکران" در چپ باید صادقانه به این دو سوال پاسخ دهند: فلسفه کمونیستی در اوایل دهه 1900 چه کسی را هدف قرار داد؟ تنها پاسخ ممکن این است: به طبقه کارگر. سوال دوم ما این است: در اوایل دهه 1900 و در سال های بعد، چه کسانی انجام می دادند، چه کسانی تحصیلات نداشتند و چه کسانی فرهنگ زیادی نداشتند؟ تنها پاسخ ممکن این است: او در یک کارخانه کار می کرد. اما پس از آن، کمونیست ها مدارس و دانشگاه ها را ایجاد کردند، البته نه برای فرهنگ سازی، بلکه برای دستکاری و شستشوی مغزی طبقات اجتماعی کمتر ثروتمند.

    پس از جنگ جهانی دوم، در حالی که فاشیسم و نازیسم مرده و دفن شده بودند، برای انگیزه دادن به بسیاری از فعالیت های غیرقانونی، بسیاری از جنگ های "سرد" یا جنگ های واقعی، کودتاها و شورش ها در بسیاری از کشورها، با جنایات فراوان، یک تقسیم بندی لازم بود. کشورهای غربی و ایالات متحده باید با کشورهای تحت نفوذ شوروی با رژیم‌های کمونیستی که اغلب سوسیالیست اعلام می‌شدند، بر اساس دولت‌گرایی مقایسه می‌شد.

    سرمایه داری و دولت گرایی.

    DirectDemocracyS همیشه طرفدار دموکراسی و آزادی بوده و خواهد بود، از جمله آزادی طراحی و خلق، برای همه مردم. برای ما، دولت باید داور باشد، نه بازیکن. دولت گرایی احساس عدالت اجتماعی جعلی را ایجاد می کند، اما در عوض، بی عدالتی، رکود اقتصادی، عدم شایسته سالاری و فقدان نوآوری را ایجاد می کند.

    یقیناً افراد زیادی خواهند بود که جمله قبلی را مورد مناقشه قرار می دهند، آنها هستند که دلیل می خواهند.

    در اینجا اثبات است. ما به استاندارد زندگی، سطح نوآوری، و رفاه غرب، ایالات متحده، و کشورهای سرمایه داری، و رژیم های کمونیستی و دولت گرا، اروپای شرقی، در سال های 1989-1990 نگاه می کنیم. ما شاهد فروپاشی رژیم های تحت دیکتاتوری های کمونیستی و دولتی بوده ایم که بر خود منفجر شده اند. مردم نتوانستند در برابر فقدان آزادی، فقر، فساد، دستکاری و عقب ماندگی کشورهای بسیار ثروتمند اما بسیار بد اداره شوند مقاومت کنند. متخصصان می گویند که کمونیسم و دولت گرایی حداقل 50 سال فاصله بین کشورهای سرمایه داری غربی و کشورهای کمونیستی/دولت گرا ایجاد کرده است.

    در این راستا یک پرانتز کوچک بزنیم.

    در پایان جنگ جهانی دوم، کشورهای غربی از طریق طرح مارشال، میلیاردها دلار از ایالات متحده دریافت کردند تا اقتصاد خود را دوباره روی پای خود بازگردانند. علیرغم بسیاری از مزایای بعدی، برای ایالات متحده در سالهای بعد، در غرب آزادی، دموکراسی جزئی، نوآوری و مدرنیته وجود داشت. ایالات متحده آمریکا به تولد جامعه اقتصادی اروپا اجازه داد و از آن حمایت کرد و در اینجا از کسانی که مخالف همه چیز و علیه همه هستند انتقاد خواهیم کرد، اما در این مقاله و مقالات دیگر نیز به شما پاسخ خواهیم داد. و کشورهایی که توسط ارتش سرخ "آزادسازی" شده اند؟ اتحاد جماهیر شوروی برای سال‌های متمادی مورد استثمار قرار می‌گرفت و از ثروت زیادی محروم می‌شد، اتحاد جماهیر شوروی اقدامات خود را به عنوان استثمار و پرداخت «بدهی‌های جنگ» توجیه می‌کرد. دریافت هیچ چیز در مقابل، به جز تهاجم و خشونت (در مجارستان و چکسلواکی)، بلکه فقدان کامل آزادی. همانطور که قبلاً نوشته شد، اما ما می خواهیم بر آن تأکید کنیم، در کشورهای کمونیستی و دولت گرا، آنها 50 سال در مقایسه با پیشرفت غرب عقب بودند (پس از جنگ متوقف شدند). نه ثروت، نه نوآوری، نه عدالت، نه عدالت و نه آزادی.

    اتحاد جماهیر شوروی، بدون دخالت ایالات متحده در اروپا، تقریباً به طور قطع در پایان جنگ جهانی دوم دیگر وجود نداشت. در حالی که به ضد حمله آزادسازی بخش خوبی از اروپا توسط ارتش سرخ، بدون "آمریکایی های بسیار بد" احترام می گذارند، روس ها امروز، مانند بسیاری از اروپا، آلمانی صحبت می کنند. ما نمی دانیم که روسیه حتی یک روبل برای تشکر از ایالات متحده پرداخت کرده است.

    این برای این است که به شما بفهماند که تاریخ باید 360 درجه تجزیه و تحلیل شود، نه تنها با انتخاب موارد معدودی که از پایان نامه های ما پشتیبانی می کنند. همه چیز تغییر می کند اگر همه چیز را با ذهن باز مطالعه کنید!

    سرمایه داری وحشی و جهانی شدن کامل نیستند و باید تغییر یابند و اصلاح شوند، اما همیشه بهتر از کمونیسم و دولت گرایی هستند. اولی را می توان در صورت نیاز اصلاح کرد، دومی را نمی توان بهبود بخشید. همیشه سرمایه داری وجود خواهد داشت که توجه بیشتری به طبقات کمتر ثروتمند داشته باشد، اما هرگز یک کمونیسم و دولت گرایی وجود نخواهد داشت که برابری، شایسته سالاری، رشد اقتصادی و نوآوری ایجاد کند.

    هر کسی که این مقاله را بخواند و همیشه یک کمونیست بوده است، فکر می‌کند که کمونیسم برابری ایجاد می‌کند. بنابراین، برای این افراد نادان، در کمونیسم، شهروندان همه یکسان هستند.

    ما با یک سوال به شما پاسخ می دهیم: آیا تفاوت بین یک عضو حزب کمونیست و یک شهروند عادی در آن کشورها را می دانید؟ پاسخ را از کسانی که زندگی کرده اند و واقعاً از وضعیت کشورهای اروپای شرقی اطلاع دارند و نه از کسانی که فیلم های تبلیغاتی را دیده اند که برخی از احمق ها از بسیاری از کشورهای غربی باور کرده اند و دروغ و بر اساس دروغ بوده اند، بخواهید. . مثال: چه کسی می تواند یک کشور شرقی را ترک کند؟ فقط یک عضو حزب، و نه با تمام خانواده اش، بلکه یک نفر، یکی از اعضای خانواده، باید در خانه می ماند تا بتواند هر کسی را که بیرون می رفت، به امید فرار سیاه نمایی کند. گذرنامه، برای سفر به خارج از کشور، فقط برای مدتی محدود به یک سفر صادر می شد (سپس باید برگردانده می شد)، فقط برای اولین کشور اروپای شرقی در مرز معتبر بود و به ندرت امکان رفتن وجود داشت. به کشورهای غربی بسیاری از اعضای حزب کمونیست، در برخی موارد، به کشورهای غربی رفتند و با افسانه هایی از جمله "غربی ها سگ و گربه می خورند" بازگشتند، زیرا در ناآگاهی آنها، در کنسروها و غذاهای حیوانی، حیواناتی که روی بسته بندی آنها عکس گرفته شده بود. مطمئنا غذای حیوانات نیست آنها که می دانستند گوشت شهروندان اغلب از پای و سر مرغ تشکیل می شود و همیشه نمی توان آنها را پیدا کرد و مردم مجبورند ساعت ها برای خرید آنها صف بکشند. همه همیشه راه می رفتند، با کیسه های خرید، همیشه آماده بودند، اگر چیزی پیدا می شد.

    مثال دیگر از یکی از اعضای رسمی ما که در یکی از کشورهای غربی زندگی می کرد. او با داشتن پدربزرگ و مادربزرگش در یکی از کشورهای شرقی، برای تعطیلات به رومانی رفت. مادربزرگش فرستاده بود 2 لقمه نان بیاورد تا همه با هم غذا بخوریم. با رسیدن به مغازه، پس از 2 ساعت و نیم در صف، فروشنده به عضو جوان ما 1 تکه نان داد و با درخواست یک تکه نان دوم، به او گفتند: آیا یک تکه نان دیگر می خواهی، یک لقمه نان بزن. بار دوم، چون نان کم است و باید برای همه کافی باشد. با خطر از دست دادن 2 ساعت و نیم، و پیدا نکردن یک تکه نان دیگر. بسیار خوب، منصفانه و درست، اگر عضو جوان ما ندیده بود یکی از اعضای حزب کمونیست از پشت مغازه عبور کند و بلافاصله 3 تکه نان دریافت کند. بدون اینکه در صف بایستد، بدون هیچ محدودیتی، و بدون پرداخت هزینه، اما فقط به دلیل عضویت در حزب کمونیست. یکی از اعضای حزب کمونیست مجبور نبود ساعت 5 صبح از خواب بیدار شود تا در صف خرید یک لیتر شیر برای فرزندانش قرار بگیرد و مجبور نبود ساعت ها در صف بایستد تا 10 لیتر شیر را دریافت کند. بنزین، که آنها در یک ماه حق دریافت آن را داشتند. سال‌ها همه چیز منطقی بود و فقط با کوپن خرید می‌توانست خرید. 100 گرم کره برای هر نفر، در ماه، 1 لیتر روغن برای هر نفر در ماه، موز تقریباً هرگز ارائه نمی شود، و پرتقال فقط برای کریسمس، با محدودیت خرید. فقط یک سیلندر گاز در ماه برای هر خانواده و اگر گاز تمام می شد باید تا ماه بعد صبر می کردید. محدودیت ها و قوانینی که از طنز یا جوک گفتن درباره رهبر حزب نیز جلوگیری می کرد. آنها از پشت به کسانی که سعی در فرار داشتند تیراندازی کردند، زنان سقط جنین مخفیانه داشتند و خطر مرگ داشتند، اما بهتر از این بود که فرزندانشان به عنوان برده و کم تغذیه زندگی کنند. دهه‌های طولانی کمونیسم و دولت‌گرایی نسل‌هایی از مردم را ایجاد کرده است که به این واقعیت عادت کرده‌اند که برای هر خدمتی باید بهای آن را بپردازند، به علاوه چیزی بیشتر، برای تشکر از کسانی که به سادگی به وظایف خود عمل کرده‌اند. یک بازار سیاه، در میان فقرا، که اگر یک ماه حقوق برای کار می دادید، می توانید یک جفت جین آبی پیدا کنید. خودش را برای همه چیز تذکر داد. فساد، نابرابری و فقدان کامل شایسته سالاری، این کمونیسم و دولت گرایی است. تنها کسانی که از این رژیم‌ها پشیمان می‌شوند، کسانی هستند که آن‌ها را نمی‌شناختند و تجربه نمی‌کردند، یا آن معدود اعضای حزب، همدستان، که امتیازاتی را از دست دادند که لیاقتش را نداشتند.

    در این مرحله، بسیاری از خود سوال زیر را خواهند پرسید.

    بنابراین آیا کمونیسم برای DirectDemocracyS اشتباه است؟

    کمونیسم، به ویژه در آغاز، مفید بود، زیرا به درستی از کارگران و برخی نبردهای داخلی درخواست حمایت می کرد، اما بهای پرداخت برای بشریت میلیون ها مرگ و صدها میلیون نفر بود که به شیوه ای غیرانسانی زندگی می کردند. با مشاهده سطح فساد برخی اتحادیه ها، اغلب مزایای به دست آمده نیز معایب بسیاری را به همراه داشت.

    اما چرا دولت گرایی شکست خورده است؟ و آیا برابری مطلوب نیست؟

    دولت گرایی، که بسیاری معتقدند همه را برابر می کند، غیرقابل تصور است، به این دلیل ساده که نوآوری را از بین می برد. اگر همه افرادی که کار خاصی را انجام می دهند دقیقاً یکسان دستمزد دریافت می کنند، چه حسی برای یک فرد باهوش دارد که چیز خوبی خلق کند اگر بداند که مافوقش اعتبار را می گیرد؟ سلسله مراتب اجتناب ناپذیری که در آن کسانی که بالاتر هستند قدرت نامحدودی دارند و با کسانی که حتی بالاتر هستند تبانی می کنند، افراد ساده را در موقعیت های غیرممکن قرار می دهد. بسیاری از افراد باهوش جان خود را از دست داده اند و سعی در فرار از رژیم های ظالم و ظالم داشتند. برابری و شایسته سالاری که DirectDemocracyS تضمین می‌کند، همیشه با هم، برای همه، در همه زمان‌ها، ما را خطاناپذیر و از نظر اخلاقی درست می‌کند.

    برابری و توزیع مجدد ثروت.

    اگر از روی کنجکاوی، تمام ثروت های سیاره خود را محاسبه کرده و بین همه شهروندان زمین تقسیم کنیم، شاید مثلاً برای هر نفر یک میلیون دلار به دست می آوریم. اگر به هر فرد میلیون دلار بدهیم، بسیاری از مردم سرمایه گذاری های بدی انجام می دهند و بسیاری از افراد دیگر آنها را برای چیزهای بیهوده خرج می کنند و دیگر فرصتی نخواهند داشت. بسیاری قمار می‌کردند، یا انتخاب‌های مالی ضعیفی انجام می‌دادند، و به مرور زمان باری بر دوش جامعه می‌شدند. افراد کمی وجود دارند که بتوانند سرمایه خود را به منظور رشد آن و ایجاد ثروت بیشتر برای افراد دیگر سرمایه گذاری کنند.

    و بنابراین، فقیر باید فقیر بماند و ثروتمند باید ثروتمندتر و ثروتمندتر شود؟

    برای ما در DirectDemocracyS، سیاست باید همه مشکلات همه مردم را حل کند، و همیشه ابتدا به مردم و شرکت‌های تجاری در مشکل کمک می‌کند. این نه به معنای رفاه است، نه به معنای دادن «ماهی» برای خوردن هر از گاهی، بلکه به معنای آموزش ماهیگیری به شهروندان، کمک به آنها، شاید با چوب ماهیگیری، و آنچه برای تهیه خود ماهی لازم است. به این ترتیب، ما به همه عزت، امید و معنا می‌دهیم، بدون اینکه فقط بدهی ایجاد کنیم، تا هر از چند گاهی حداقل حداقلی را برای زنده ماندن به آنها بدهیم. برای DirectDemocracyS، هیچ کس نباید عقب بماند، اما نمی توان با دادن پول و وعده هایی که پس از آن پایدار نخواهد بود و بدهی های زیادی را برای نسل های آینده ایجاد می کند، در انتخابات پیروز شد. ما راه‌حل‌های زیادی داریم، برخی نوآورانه و به نفع همه. ما دنیایی متفاوت و بهتر می خواهیم که در آن همه بتوانند زندگی آرام و شادی با عزت داشته باشند.

    یک سیاست عادلانه، منصفانه و نوآورانه اتخاذ کنید.

    همه ما طبقات اجتماعی اصلی را می شناسیم که می توان آنها را به طبقات اجتماعی خرد دیگر تقسیم کرد.

    اما بیایید بلافاصله از الزام شروع کنیم، سطحی نگری نکنیم و هرگز تعمیم ندهیم.

    ثروتمندان همه بد نیستند و فقرا همه خوب نیستند. طبقه متوسط کامل نیست.

    ثروتمندان نیز به نوبه خود به دسته های دیگری تقسیم می شوند. چه کسی ثروتمند است، زیرا او ایده درخشانی داشت و بنابراین شایستگی داشت. آنهایی که ثروتمند هستند، با روش‌های صحیح اخلاقی، که برای ما، کسانی هستند که به طور قانونی، صادقانه، بدون استثمار کارگران و بدون آلوده کردن کره زمین، خود را ثروتمند کرده‌اند. سپس کسانی هستند که به سادگی شانس آوردند. کسی که به لطف والدین یا اجدادش ثروتمند شد. و سپس، افراد حریص، شرور، ظالم، بی وجدان هستند که با استفاده از ابزارهای ناعادلانه به دنبال ثروت و قدرت هستند.

    طبقه متوسط عملاً طبقه ای است که باید توسط نیروهای سیاسی قدیمی استثمار شود، زیرا تنها طبقه ای است که بین ثروت و فقر متعادل است. خیلی‌ها اعلام می‌کنند که می‌خواهند به طبقه متوسط کمک کنند، اما به دلیل ناتوانی، یا نداشتن شجاعت، تقریباً همه آنها به طور مستمر به طبقه متوسط کمک نمی‌کنند. با سیاست‌های کنونی، افراد بیشتری از طبقه متوسط در فقر به سر می‌برند، در حالی که ثروتمندان، ثروتمندان بسیار ثروتمند، حتی ثروتمندتر می‌شوند. تمرکز بر طبقه متوسط، برای راه اندازی مجدد اقتصاد، در سطح جهانی، تنها راه پیش رو برای ایجاد توسعه است. اما مسیر دشواری برای سفر است، زیرا موقعیت های زیادی وجود دارد که باید تغییر و بهبود یابد.

    فقیرترین افراد برای دستکاری و ناامیدترین افراد هستند که به هر کسی که موقعیت های انتقام جویی را برای آنها ایجاد می کند اعتماد می کنند، که پس از آن به طور مشخص فقط بی نظمی و نتایج مشخصی را به همراه دارد. فقیر بودن عیب نیست، بلکه باید یک موقعیت موقتی باشد. هرکسی می تواند مشکلات مالی و موقعیت های فقر داشته باشد. وظيفه نيروهاي سياسي جدي اين است كه همه امكانات را براي همه فراهم كنند تا به طبقه متوسط بروند و با گذشت زمان و با تلاش فراوان، ثروتمند شوند. اتوپیاها؟ خیر، ما همه پروژه ها را آماده داریم و شما شاهد رستگاری اجتماعی خواهید بود که تنها وعده آن از سوی برخی و فقط قبل از انتخابات بود.

    بیایید سیاست رابین هود انجام ندهیم.

    ما قصد نداریم ثروتمندترین و فقیرترین را بسازیم، اگر آنها ثروت خود را از راه های اخلاقی صحیح به دست آورده باشند. اما هر کسی که حتی یک دلار را بدون اینکه مستحق آن باشد به دست آورده است، باید از ما بترسد.

    بزرگترین چالش ما این است که همه کسانی را که لایق آن هستند ثروتمندتر کنیم و هیچ کس را پشت سر نگذاریم. و این تنها با قوانین ساده و واضحی که همگان به آنها احترام می گذارند، بدون هیچ استثنایی امکان پذیر است. راه حل های ما، در سطح اقتصادی و مالی، مطمئناً تنها راه حل هایی هستند که می توانند زندگی همه را تغییر داده و بهبود بخشند، به استثنای کسانی که لیاقت آن را ندارند. بنابراین DirectDemocracyS از ثروتمندان نمی‌دزدد تا به فقرا بدهد، بلکه همه فقرا را در موقعیتی قرار می‌دهد که ثروتمندتر شوند.

    کتاب های کاملی وجود دارد که در آنها تمام ایدئولوژی های قدیمی گذشته مانند کمونیسم، فاشیسم و نازیسم مطالعه شده است. ما در مورد آنها، به سرعت، و نه با جزئیات صحبت کردیم. به عنوان مثال، ناسیونالیسم، این واقعیت که کشور خود را دوست داشته باشید، اگر این کار را در عین احترام به دیگران انجام دهید، عیب نیست. بسیاری از هواداران کمونیست ما را به انتقاد بیش از حد نسبت به آرمان خود متهم کرده اند که یک مدینه فاضله است و قطعا شکست خورده است. اما اگر هر یک از مقالات ما را بخوانید، متوجه خواهید شد که بخش‌های کوچک مثبت کمونیسم، همراه با عشق به سیاره ما، به قاره‌هایمان، به کشورهایمان، و به همه مناطق سرزمینی، و برای همه تقسیمات جغرافیایی، که نمونه ملی گرایان، DirectDemocracyS را تنها ایده آل و از نظر سیاسی کامل کنید، زیرا هر بخش مثبت کوچکی از هر ایدئولوژی گذشته را می گیرد و به طور هوشمندانه ای متحد می کند و هر بخش کوچک منفی را حذف می کند.

    DirectDemocracyS تنها کمونیسم شایسته سالار است (در کشور ما برابری و شایسته سالاری وجود دارد، پیوسته در طول زمان و همیشه در کنار هم) بلکه تنها سرمایه داری "با چهره انسانی" است. این فقط یک بازی با کلمات نیست، بلکه یک نوآوری واقعی، مالی و اقتصادی است که قادر به ایجاد ثروت بیشتر برای همه است.

    سرمایه داری وحشی و جهانی شدن

    بی عدالتی های زیادی حتی در سرمایه داری وجود دارد، اما با دولت گرایی حل نمی شود. DirectDemocracyS بر این باور است که دولت نه تنها می تواند مداخله کند، بلکه باید اجباراً به شیوه ای موقت اما کارآمد برای "نجات جمعیت" در شرایط خاص بحران های جدی مداخله کند و سپس این وظیفه را به افراد خصوصی واگذار کند. کار کردن سرمایه داری وحشی و جهانی شدن در بسیاری از موارد عدم تعادل و نابرابری های اجتماعی غیرقابل تحمل ایجاد می کند. علاوه بر این، آنها بحران‌های مالی را ایجاد می‌کنند که سپس با افزایش بدهی عمومی، یک اثر دومینویی ایجاد می‌کنند. این طبیعی نیست، منطقی نیست و عقل سلیم نیست. ما پروژه های ملموس زیادی برای ایجاد یک سرمایه داری عادلانه و عادلانه داریم، برخی از آنها در حال حاضر فعال هستند و برخی دیگر در آینده خواهند بود.

    کار.

    ما زیاد در مورد آن صحبت نمی کنیم، اما سیاست های اشتغال ما مانند سازمان سیاسی ما، مبتکرانه و جایگزین است. داشتن یک شغل مناسب و ایمن برای همه، که در آن همه پتانسیل برای بهبود وضعیت وجود دارد، یکی از ارکانی است که ساختار ما بر آن استوار است.

    قبل از ادامه، بیایید در مورد گروه‌های کوچکی صحبت کنیم که با شبکه‌های اجتماعی متولد شده‌اند، که بیهوده تلاش می‌کنند از ما کپی کنند یا این فرض غلط را دارند که خودشان را بهتر از ما می‌دانند.

    با تمام احترامی که قائلم، آنها نمی توانند بهتر، منصفانه تر، منصفانه تر یا مبتکرتر از ما باشند، عمدتاً به 3 دلیل، بسیار ساده، و دلایل دیگر پیچیده تر.

    دلیل اول، این است که DirectDemocracyS، به لطف برخی از افراد شایسته در جهان، و همچنین با تشکر از هر فردی که به ما ملحق می شود، که در مراحل اولیه انتخاب شده است، ایجاد شد، و همچنان به نوآوری و تکامل ادامه می دهد. و به لطف یک فرآیند انتخاب بسیار دقیق و شدید پذیرفته شد. اگر با پذیرش همه از همان دقیقه اول شروع کرده بودیم، کارمان را تمام کرده بودیم.

    دلیل دوم این است که هرکس چیزی را خلق کند، حتی بدون اینکه بداند، به کسب ثروت و قدرت امیدوار است و قطعاً نمی‌خواهد دنیا را تغییر دهد و بهبود بخشد. هرکسی از ترس از دست دادن قدرت خود و حق تصمیم گیری خود به این فکر می کند که کنترل نیروی سیاسی "ش" را در دستان خود و در مغز خود داشته باشد و افراد بهتر و شایسته تر را در درون خود نپذیرد. DirectDemocracyS، دارایی انحصاری و کامل هر کسی است که به ما می پیوندد. هر فرد بدون هیچ اولویتی، به جز نتایج ملموس به دست آمده، و احترام به روش و همه قوانین ما، وظایف و حقوقی مشابه دیگران دارد . رهبری مشترک که در آن هیچ تصمیمی توسط یک فرد یا گروهی از افراد گرفته نمی شود. این روش، که در جهان منحصربه‌فرد است، به ما امکان می‌دهد از کشمکش‌های درونی، شکاف‌ها یا اتلاف وقت اجتناب کنیم.

    دلیل سوم این است که ما مخالف دیگران نیستیم، ضد نظام و یا ضد سیاست نیستیم. برای هر نیروی سیاسی جدید، به ویژه در آغاز، برای مبارزه با یک سیستم مالی و اقتصادی که تحت کنترل و نفوذ خود هستند، هر حزب سیاسی، و از طریق نیروهای مختلف سیاسی سنتی، سال ها بر هر نماینده سیاسی کنترل و نفوذ می کنند. ، یک "خودکشی" واقعی خواهد بود. تنها روش هوشمندانه و واقعاً کارآمد، ورود به "سیستم" و ایجاد نوآوری واقعی است. نه یک دعوا، از همان ابتدا شکست خورده، بلکه مسیر جدیدی است که می توانیم با هم طی کنیم. در این راستا، آیا واقعاً معتقدید که با دیدن «انقلاب‌های» گذشته، «نظام» اقدامات پیشگیرانه‌ای برای جلوگیری از هرگونه تغییر و بهبودی انجام نداده است؟ DirectDemocracyS نوآوری است، جایگزینی برای تمام نیروهای سیاسی دیگر. این جمله ای است که ما اغلب تکرار می کنیم، اما هیچ کس نمی تواند آن را مناقشه کند، زیرا حقیقت است.

    ببینیم گروه های «انقلابی» چه پیشنهادی می دهند.

    آنها به شما این حس دروغین را ارائه می دهند که می توانید قهرمان داستان باشید، و شما را فریب می دهند که با "سر خود" فکر کنید، در حالی که قهرمانان، رهبران آنها خواهند بود و شما با سر آنها فکر خواهید کرد.

    برای جذب گروه های کوچک تقسیم بندی ایجاد کنید.

    این روش که توسط همه نیروهای سیاسی قدیمی مورد استفاده قرار می گیرد، اجماع فوری و ضعیفی ایجاد می کند، اما پس از آن به شدت شکست می خورد. هرکسی که به DirectDemocracyS می‌پیوندد می‌داند که تنها با اتحاد، با احترام به هر قاعده‌ای و با روش‌شناسی خطاناپذیر می‌توان به نتایج ملموس و طولانی‌مدت دست یافت.

    نفرت اجتماعی

    دستیابی به اجماع با ایجاد نفرت اجتماعی و بهره برداری از جهل و حسادت افراد مورد نظر، از نظر اخلاقی اشتباه است و فقط مشکل ایجاد می کند. مردم هر چند احمق و نادان به مرور زمان کلاهبرداری را درک می کنند و اجماع به «یک مشت شن» تبدیل می شود. حتی امروزه نیز نیروهای سیاسی، جنبش‌ها و گروه‌هایی وجود دارند که تنها شانس خود را برای داشتن آرا بر اساس نفرت اجتماعی، دستکاری، شستشوی مغزی، اخبار جعلی، افراد ناتوان از تشخیص خوب از بد، درست است. از آنچه نادرست است، و بالاتر از همه آنچه درست است از آنچه نادرست است. ما در DirectDemocracyS علاقه ای به نفرت نداریم، اتحاد، تنوع و تفرقه را ترجیح می دهیم.

    اخبار جعلی و توطئه.

    ایجاد اخبار جعلی و توطئه برای جذب گروه‌های کوچک، گروه‌های واقعاً متنوع را ایجاد می‌کند، با ۰ امکان همکاری و اتحاد. نه تنها به این دلیل که هیچ رهبر کوچکی نمی‌خواهد امتیازات خود را از دست بدهد، بلکه به این دلیل که هر گروه کوچک معتقد است که «تئوری‌های» آنها مهم‌تر از دیگران است.

    بیایید یک پرانتز کوتاه بزنیم.

    قدیمی‌ها معتقد بودند که نقاشی‌های غارها واقعیت است و حقیقت، چون واضح‌تر است، و در مقایسه با کلماتی که شفاهی نامیده می‌شوند، مدت‌های طولانی‌تری حک شده (برخی از نقاشی‌ها نیز پس از هزاران سال به دست ما رسیده است). سپس شخصی متوجه شد که با اصلاح واقعیت می توان به مزیت هایی دست یافت و نقشه های باستانی ترسیم کرد که در آن برخی افراد را به این باور رساندند که طعمه ای که باید شکار شود در یک مکان خاص است و نه در جایی که واقعاً آنها هستند. به این ترتیب، کسانی که دروغ می‌گفتند، مزایای بسیار زیادی داشتند، و کسانی که از دستورالعمل‌های اشتباه پیروی می‌کردند، زمان را تلف می‌کردند و اغلب از گرسنگی می‌مردند. از آن زمان تاکنون هیچ چیز تغییر نکرده است!

    با نوشتن (پاپیروس و نسخه‌های خطی) و با مطبوعات (کتاب و روزنامه) همه اطلاعات سریع‌تر پخش می‌شد، اما مانند عصر حجر، حقیقت و دروغ با هم آمیخته می‌شد و تشخیص اینکه چه چیزی درست است دشوار بود. از آنچه اشتباه بود اما حتی در آن زمان، افرادی بودند که با اطمینان کامل گفتند: قطعاً درست است، من آن را در یک کتاب خواندم. کتاب‌ها، مانند نقاشی‌های درون غارها، حقایق مطلق نیستند، این به نویسندگان و به علایق «معمول» بستگی دارد.

    با رادیو و تلویزیون، «واقعیت مطلق» مستقیم‌تر شد، حقیقت و دروغ شنیدنی و قابل مشاهده بودند، و بنابراین تأثیر ویرانگرتر و پیامدهای آن اغلب فاجعه‌بار بود. مردمی که به اطلاعات دسترسی داشتند، شگفت زده شدند که چقدر اتفاقات در جهان رخ می دهد و به طور سطحی و بدون هیچ داده آماری خاصی معتقد بودند که جهان همیشه در حال بدتر شدن است. دانستن اخبار بیشتر همیشه مساوی با تعداد بیشتر رویدادهای منفی نیست، صرفاً، انتشار فوری تر و تعداد بیشتر منابع اطلاعاتی، مردم نادان را فریب می دهد که جهان در حال بدتر شدن است. همیشه کسانی بودند که با قاطعیت می گفتند: قطعاً درست است، من آن را از رادیو شنیدم و متعاقباً حقیقت مطلق در تلویزیون است، زیرا دیده می شود و هیچکس نمی تواند آن را انکار کند! مثل همیشه، منابع اطلاعاتی می‌توانند حقیقت یا دروغ را بگویند، مثل همیشه به نویسندگان و علایق «معمول» بستگی دارد.

    در کتاب مقدس و در بسیاری از متون مقدس آمده است: شیطان حقیقت را با دروغ مخلوط می کند تا سردرگمی ایجاد کند. و مردم ضعیف، بی سواد، اغلب مغرور، با چنین انبوهی از اطلاعات، در تشخیص خوب از بد، درست، از نادرست، مشکل قابل توجهی داشته اند، و مهمتر از همه، همانطور که اجداد ما، حقیقت را از آن تشخیص نمی دادند. دروغ.

    در مورد تعداد اطلاعات باید پرانتز دیگری گذاشت.

    با افزایش تعداد اخبار و رسیدن به زمان واقعی، ممکن است برای افرادی که نورون های کمی دارند به نظر برسد که جهان به سمت خود تخریبی می رود. متأسفانه حتی زمانی که خبر کمتری بود و فوراً نمی رسید، بنابراین در گذشته خشونت، درد و رنج وجود داشت. فقط به این دلیل که من از همه چیز نمی‌دانستم به این معنی نبود که هیچ واقعیت نفرت انگیزی وجود نداشت. ما اغلب در شبکه های اجتماعی عباراتی از این قبیل می خوانیم: اما ما در چه دنیایی زندگی می کنیم؟ یا نظراتی مانند: ما مستحق نابودی هستیم. این افراد احمق و نادان که معتقدند قبلاً اوضاع بهتر بود و اکنون همه بد هستند، باید از آگاه ساختن همه از ناتوانی خود در تدوین جملات پیچیده اجتناب کنند و از شعارهای پیش پا افتاده و بیهوده سخن نگویند. علاوه بر این، آرزوی انقراض بشریت، و در نتیجه، میلیاردها انسان بیگناه، چون تعداد کمی از مردم بد هستند، ظالمانه تر از کسانی است که یک یا چند نفر را رنج می برند. گاهی سکوت ما را از ایجاد تاثیر بد باز می دارد.

    با اینترنت و شبکه‌های اجتماعی، اطلاعات و روش انتشار بسیار زیاد شد و هر فردی افراد یا گروه‌هایی از مردم را می‌یابد که مایل به تأیید هر نظریه هستند. هر فکری، حتی عجیب و غیرمنطقی، از سوی افراد دیگر تأیید می‌شد، به همان اندازه عجیب، و مجهز به عقل و منطق نیست.

    اما بیایید بلافاصله مسائل را روشن کنیم. یک نظریه، حتی اگر توسط بسیاری از افراد، بدون شواهد علمی، و بدون منابع معتبر تایید شود، همچنان یک نظریه باقی می ماند.

    پرانتز دیگر، منابع رسمی.

    این خبر مانند هر خبری دارای منابع رسمی و منابع غیر موثق است. به عنوان مثال، رومیان باستان، و تقریباً همه مورخان، تاریخ را تحریف کردند، تقریباً همیشه به نفع کسانی که در قدرت بودند، و می‌توانستند منافع فوری برای آنها به ارمغان بیاورند، در حالی که زنده بودند، نه در هنگام مردن. خوشبختانه، برخی از آنها تا زمان مرگ خود، شواهدی را که در آن حقیقت نیز مستند شده بود، پنهان کردند، نه فقط "حقیقتی که برای آنها مزیت هایی به همراه داشت". بسیاری از شخصیت های تاریخی، به لطف شواهد عینی، مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته اند.

    در حال حاضر، همه چیز تغییر نکرده است، اطلاعات رسمی و "جایگزین" یکدیگر را به دروغگویی متهم می کنند. هر از چند گاهی منابع رسمی اشتباه می کردند و دروغ می گفتند و تاثیر وحشتناکی بر جای می گذاشتند. بلافاصله کسانی که "با سر خود فکر می کنند" به دنیا آمدند (حتی اگر در واقعیت، شخص با سر فکر نمی کند، اما با مغز، سر آنها اغلب خالی است، و یک سر بزرگ برای داشتن یک مغز بزرگ نیز کافی نیست. ، عملکرد)، که هر بیانیه رسمی را به چالش می کشند. به شعار: اشتباه کردی و یک بار دروغ گفتی، همیشه این کار را می کنی. با این حال، برای این افراد، نظریه‌های جایگزین، اغلب بدون تأیید علمی و بدون اعتبار، درست‌تر از نظریه‌های رسمی هستند. آنها بر این باورند که همه چیز و هر اطلاعاتی در "سیستم" نادرست است و هر کسی که به منابع عادی اطلاعات اعتقاد دارد گوسفندی است که گله را دنبال می کند. دستکاری شده ها که افراد دیگر را دستکاری شده می دانند، یکی از بدترین شرارت های دنیا هستند.

    حقیقت را از دروغ تشخیص دهید.

    اگر تحصیلات مناسب و گروه‌های متخصص آزاد و مستقل نداشته باشید، تشخیص حقیقت از دروغ دشوار است. DirectDemocracyS، از همان دقیقه اول، متخصصان بسیاری را جذب کرد، که گروه های متخصص ما را که متشکل از بسیاری از اعضای ما هستند، با مستنداتی ایجاد کردند که گواهی بر مهارت ها و شایستگی های آنها است، که به نوبه خود متخصصان دیگر را جذب کرد و هزاران گروه را برای هر یک ایجاد کرد. موضوع، اینکه بتوانیم همه اطلاعات را داشته باشیم، بتوانیم به روشی آگاهانه تصمیم بگیریم، با دانستن همه احتمالات مختلف و عواقب هر تصمیمی که می گیریم، همه با هم. با تشکر از همه کارشناسان ما که به ما اجازه می دهند از هر مشکلی جلوگیری کنیم و به ما اجازه می دهند که قابل اعتماد باشیم.

    برای کسانی که گروه های متخصص ما را ندارند، عملاً غیرممکن است که بدانند چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست است. به طور کلی، ما تمایل اشتباه و احمقانه ای داریم که فقط به کسانی اعتماد کنیم که عقاید ما را تأیید می کنند. اگر فردی نظریه‌ای داشته باشد که قابل قبول نباشد، که اغلب با واقعیت در تضاد است، او تمایل دارد به گروه‌هایی بپیوندد که در آن افرادی وجود دارند که به همان شیوه فکر می‌کنند. در این گروه‌ها، او احساس آرامش می‌کند، زیرا فکر می‌کند: اگر افراد دیگری هم ایده‌های مشابهی داشته باشند، مطمئناً حقیقت خواهد بود. همانطور که قبلاً گفتیم، این واقعیت که بسیاری از افراد یا بسیار زیاد یک نظریه دارند، آن را معتبر و واقعی نمی کند.

    بنابراین، چگونه باید رفتار کنیم؟

    تنها راه حل این است که یک چیز را باور کنید، تا زمانی که خلاف آن ثابت شود، و روشن فکر باشید. با منابع مختلف مشورت کنید.

    دستکاری و شستشوی مغزی

    کسانی که نظریه‌های «جایگزین» دارند، اغلب به گذشته تکیه می‌کنند، که در آن بسیاری از ایده‌های نوآورانه توسط افراد باهوش، سپس توسط واقعیت تأیید شد. اکتشافات بزرگ به لطف کسی که متفاوت فکر می کرد انجام شد. اما امروزه این روش همیشه جواب نمی دهد، زیرا تحقیقات، آموزش و علم، برای بهتر و گاه به گاه بدتر، پیشرفت های عظیمی داشته است. امروزه تئوری های اشتباه با روشی علمی و مبتنی بر منطق، عقل سلیم و شایستگی کاملاً ساده است. معمولاً اعتراف به اشتباهات خود و تشخیص اینکه ایده های اشتباهی داشته اید، آسان نیست و تقریباً هیچ کس قادر به اصلاح خود نیست. حتی در مواجهه با شواهد، نظریه هایی که هیچ معنایی ندارند همچنان مورد حمایت قرار می گیرند. فکر کردن به چیز دیگری برای همه ساده تر و مفیدتر خواهد بود. بنابراین، آیا همه ما دستکاری شده و شستشوی مغزی شده ایم؟ هیچ شکی نیست. تنها آزادی ما، به عنوان افراد و به عنوان گروه، این است که انتخاب کنیم که توسط چه کسی دستکاری شویم، و می توانیم انتخاب کنیم که چه کسی را باور کنیم. کسانی که همیشه مخالف همه اطلاعات رسمی هستند و می گویند کسانی که به "سیستم" اعتماد دارند دستکاری می شوند، در بسیاری از موارد حق دارند، اما تقریباً همیشه اشتباه می کنند. مطمئناً کسانی که به دلیل عدم تحصیلاتشان فقط به منابع «جایگزین» اعتماد دارند، بیشتر دستکاری شده و بیشتر مورد شستشوی مغزی قرار می گیرند. پاسخ اغلب در آمار نهفته است، اعداد هرگز دروغ نمی گویند. منابع رسمی گاهی اوقات اشتباه می کنند، اما تقریبا همیشه واقعی هستند. منابع جایگزین تقریباً همیشه اشتباه هستند و فقط گاهی اوقات درست هستند. این یک سوال ساده از اعداد است که هر یک از ما باید صادقانه بپذیریم.

    دستکاری و شستشوی مغزی، هم از سوی «سیستم» و هم از سوی نظریه‌های «جایگزین» اجتناب‌ناپذیر است. این سیستم در ناقص بودنش از اعتبار بیشتری برخوردار است. آلترناتیوها بقای خود را بر اساس نفرت از نظام و ترس از وجود منافع در نابودی جمعیت جهان استوار می کنند. در این مرحله، توجیه همه چیز بر اساس ترس شاید بدترین دستکاری باشد، زیرا زندگی کسانی را که به چیزهای خاصی اعتقاد دارند واقعاً بی معنا و پست می کند.

    و DirectDemocracy، اعضا/رای دهندگان خود را دستکاری و شستشوی مغزی می دهد؟

    DirectDemocracyS، نیازی به دستکاری کسی ندارد، و ما علاقه ای به شستشوی مغزی کسی نداریم. اگر بدون تفکر انتقادی کاربران را "لوبوتومی" کنیم برای ما نتیجه معکوس خواهد داشت. ما به منابع رسمی اعتماد می کنیم و بلافاصله قبل از پذیرش آنها را تأیید می کنیم. ما همچنین به همه نظریه‌های «جایگزین» اعتقاد داریم و بلافاصله قبل از پذیرش آن‌ها را آزمایش می‌کنیم. تک تک اعضا/رای دهندگان ما می توانند ایده ها، تئوری ها و پروژه هایی را پیشنهاد کنند که مورد تجزیه و تحلیل، انتخاب، بحث، احتمالاً اصلاح و در نهایت رأی گیری خواهد شد. اکثریت بر اساس سیستم رأی گیری بسیار پیچیده، آزاد و دموکراتیک ما پیروز می شوند. وقتی تصمیمی گرفته می‌شود و نهایی می‌شود، باید برای همه در DirectDemocracyS رسمی باشد. بدیهی است که هرکسی می‌تواند به آنچه می‌خواهد باور داشته باشد، اما اگر در مورد یک موضع رسمی صحبت می‌کنیم، موضعی که با رای ما اتخاذ می‌شود، قطعی، الزام‌آور است و باید توسط همه اعضا/رای‌دهندگان ما، توسط هر کسی که به آن ملحق می‌شود، حمایت شود. ما هیچ چیز مانع از ادامه تحقیقات، یافتن شواهد دیگر و منابع موثق نمی شود که می توانند در هر زمان ارائه شوند و به آنها رأی داده شود، همانطور که قبلاً انجام شده است. داشتن ذهنی باز برای همیشه در سمت راست و قابل اعتماد بودن ضروری است. در مقاله آینده، رای خود را در مورد یک سوال پیش پا افتاده اما مهم برای درک بهتر نحوه عملکرد "سیستم" به شما ارائه خواهیم داد.

    ما به زودی مقالات مفصلی در مورد جامعه فعلی، در مورد نحوه استفاده مردم از فناوری و شبکه های اجتماعی خواهیم داشت. و ما شما را از بسیاری موارد دیگر مطلع خواهیم کرد. ما همچنین یک مقاله، بسیار خنده دار، اما همچنین بسیار غم انگیز، در مورد برخی از دروغ هایی که برخی "فرضیه" می کنند، در DirectDemocracyS خواهیم گذاشت. برخی افراد قطعاً فاقد تخیل نیستند. ما با کمال میل به شما اطلاع می دهیم و مطمئن هستیم که همیشه می دانیم چگونه این کار را به بهترین نحو انجام دهیم.

    DirectDemocracyS ضد سیاست نیست، بلکه برای یک سیاست متفاوت و بهتر است، که در آن هر شخص به یک قهرمان تبدیل می شود.

    روش ما کسانی را که دوست دارند دیگران به آنها فرمان دهند و کسانی که بیش از حد تنبل هستند و کسانی که ترجیح می دهند دیگران برای آنها تصمیم بگیرند راضی نمی کند. برای DirectDemocracyS، این مردم هستند که باید انتخاب کنند در کدام جهان زندگی کنند.

    در نهایت کسانی که نالایق و ناآگاه هستند DirectDemocracyS را نمی پسندند، زیرا برابری و شایسته سالاری، همیشه متحد و تضمین شده در کنار هم، تا ابد در طول زمان، به کسانی که نمی دانند چگونه کار مفیدی انجام دهند، اجازه به دست آوردن مزایا و امکانات را نمی دهد. سزاوار نیست

    برای بقیه، ما همیشه اینجا هستیم و خواهیم بود!

    1
    ×
    Stay Informed

    When you subscribe to the blog, we will send you an e-mail when there are new updates on the site so you wouldn't miss them.

    Politik lama
    پرانی سیاست
     

    Comments

    No comments made yet. Be the first to submit a comment
    Already Registered? Login Here
    Sunday, 28 April 2024

    Captcha Image

    Donation PayPal in USD

    Blog Welcome Module

    Discuss Welcome

    Donation PayPal in EURO

    For or against the death penalty?

    For or against the death penalty?
    • Votes: 0%
    • Votes: 0%
    • Votes: 0%
    Icon loading polling
    Total Votes:
    First Vote:
    Last Vote:

    Mailing subscription form

    Blog - Categories Module

    Chat Module

    Login Form 2

    Offcanvas menu

    Cron Job Starts